هلا هلا ، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

دختر نازم هلا

2 روز خونه بابا جون

سلام دختر نازم هلا مامان جون 2 روزی که خانه باباجون بودیم خیلی بهت خوش گذشت اصلا یه جور هایی بزرگ تر شدی با دایی و خاله خیلی بازی کردی و شب هم تا ساعت 4 صبح بیدار بودی و از ذوقت نمی تونستی بخوابی در ضمن معلمت گفت که تو از همه بچه هایی که باهاشون کار می کنه باهوش تری و منو خیلی خوشحال کرد مامانی این کلمات و واژه ها رو انگلیسی متوجه می شی : قاشق, پا، دست, چشم, سر, برو بیار, بده به من , بخواب , بیدار شو, توپ بازی, بخور, دستا بالا , بنشین و بایست, گربه ,شیر,ماهی , با دیدن خرگوش دستهایت را مثل گوش بالا می بری, پریدن , چرخیدن , رقصیدن ,بینی , دست شستن دیگه یادم نست ولی با 5 جلسه عالی عزیزم مرسی از همکاریت . دوستت دارم یه عالمه هر چی ...
2 آبان 1390

یکی یکدونه گل تو خونه

سسسسسسسسسسسسسسسسسسلام مامانی دیشب مهمانی کربلای مادر جون اینا بود مثل ستاره می درخشیدی و تنها دختر کوچولوی جمع خداوند رو به خاطر داشتن دختر و آن هم دختری مثل تو شکر می کنم خدا را شکر دایی اومد و حسابی به من کمک کرد چون تو از بغل دایی پائین نمی یایی را ستی این رو یادم رفته برایت بنویسم که وقتی ازت سئوال می پرسن جواب می دی و می گی (آآه  ) مثلا بابابیی بهت میگه خوشگل بابایی ؟ و تو می گی آاه خاله الهام می گه امید خاله ای ؟ می گ یآاه و وقتی ازت می پرسن که مثلا مامان رو دوست داری بازهم جواب می دی آاه واقعادیروز خیلی همکاری داشتی اصلا اذیتم نکردی و بااون لباسهای قشنگت خانومانه برای خودت بازی کردی در هر آخر مثل همیشه دوستت دارم رو می گم...
2 آبان 1390